تا کی باید نشست و دید خستگی پیرمردی را برای یک روز لبخند نوه هایش در شب عید چگونه به هر کاری تن می دهد! تا کی باید نشست و دید کسانی در گوشه ی شهری پر از سرما یخ بزند به خاطر بی پولی و بی خانمانی! تا کی باید نشست و دید در لبخند کودک گریه موج می زند به خاطر دیدن کودکانی که در مهد کودک بازی می کنند و با مادرانشان به خانه می روند اما او! تا کی باید نشست و دید که کودکی برای پول دادن به فقیری به مادرش اویزان شده اما مارش به او می گوید این ها همه تظاهر می کند! تا کی باید ......................................................................................................... اگه دوست داشتید شما هم بنویسید
نظرات شما عزیزان:
●•ღ مـــآدآم لــــولــــو ღ•● |